سلام من یک سال و نیمه عقد کردم همسرم خیلی تحت کنترل خانواده شون هست و خیلی وقتا همون کارهایی رو میکنه که اونا میگن واقعا خسته شدم لطفا بگید چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام من یک سال و نیمه عقد کردم همسرم خیلی تحت کنترل خانواده شون هست و خیلی وقتا همون کارهایی رو میکنه که اونا میگن واقعا خسته شدم لطفا بگید چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام دوست خوبم
اگه خانواده اش دخالت میکنن تو با برقرار کردن رابطه دوستانه باهاشون سعی کن تو صحبت هات غیرمستقیم بهشون بفهمونی ک خوشت نمیاد مثلا بگی مادرم بهم گفت فلان کار را بکن اما من بهش گفتم ک من و همسرم خودمون ازپس زندگیمون برمیایم و اگه کمک خواستیم خودمون میگیم؛ اینجوری به درمیگی ک دیوار بشنوه میشه.
ودرمورده همسرتون سعی کنید اعتماد بنفسش را بالا ببرید تو گفت و گوهاتون باهاش بزرگوارانه حرف بزنین و بهش بگین ک چقدر عاقل و فهمیده هستین و خوشحالم ک همسری مثله تو دارم و میتونم بهت تکیه کنم.مردها عاشقه این هستن ک درنظر همسرشون بزرگ و فهمیده باشن و این خیلی براشون مهمه
تو جمع ها اسمشون را به همراه آقا یا جون صدا بزنید و باتوجه کامل و محبت وقتی حرف میزنه به حرفاش گوش بدین .این باعث بالارفتن ارزش خودت هم میشه هم پیش شوهرت و هم پیش خانواده ها و فامیل.
موفق و خوشبخت بشین ان شاالله.
تنها خدا،آرام بخش دلها
تو یک مطلب روانشناسی این رو خوندم ک میگفت مرد هایی ک بعد از ازدواج هم تحت کنترل پدر و مادرشون هستند اعتمادی به خودشون ندارن و فکر میکنن ک نمیتونن تصمیم درستی بگیرن.شما باید به ایشون نشون بدید که اونقدری بزرگ شده ک خودش بتونه برای زندگی خودش تصمیم بگیره و بگین ک میتونه با پدر و مادرش در مورد کارهاش مشورت کنه نه که دقیقا کاری ک اونها میخواند رو انجام بده.شما باید سعی کنید اعتماد به نفس همسرتون رو نسبت به خودش و تصمیماتی ک میگیره بالا ببرین.
اگر دخالت های پدرو مادر همسرتون ضرری به زندگیتون نمیرسونه بهتره ک زیاد هم در موردش صحبت نکنین.شوهر دوست من هم همینطور بود تا 1 سال اول زندگیش هر چی خانواش میگفتن همون بود و اصلا به حرف روستم گوش نمیکرد ولی الان کاملا برعکس شده.وارد زندگی ک بشین درست میشه ولی خب سعی کنید اعتمادش رو نسبت ب هودش بالا ببرین.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)